مشی مسلمانان در تفسیر قرآن کریم در طول تاریخ با رویکردهای مختلفی صورت گرفته است. استفاده از روش اجتهادی و عقلی براساس دلایل قرآنی، حدیثی و عقلایی یکی از آن شیوه هاست. درست است که آنها تا قرون سوم و چهارم بیشتر از شیوه تفسیر مأثور بهره میگرفتند ولی به دلایلی که در نوشتار کنونی به آنها اشاره شده است، حتی در آن قرون هم از شیوه تفسیر عقلی کاملاً بیبهره نبودند. لذا شیوه فوق از قرن چهارم به بعد بیش از پیش خود را نمایان، و عرصه را بر دیگر شیوهها تنگتر نموده است؛ چرا که گستره اجتهاد و اندیشه در ابعاد گوناگون در بهرهگیری بیشتر از مفاهیم و مقاصد قرآن نقش ایفاء میکند که تبیین آنها به صورت مشروح در نوشتار کنونی آمده است.