در دو سده ی اخیر، اسلام و قرآن از موضوعاتی است که به صورت آکادمیک، در کانون توجه خاورشناسان بوده است. از ویژگی های این دوره از خاورشناسی، لزوم ارائه ی نظریات در قالب روش های علمی معتبر و آمادگی برای پذیرش نقد علمی از سوی نظریه های رقیب است. از این رو، قرآن پژوهی خاورشناسان، با تحوّلی چشم گیر نسبت به گذشته همراه بوده است. یکی از محورهایی که قرآن پژوهان غربی درباره ی آن آثاری را پدید آورده اند، میزان اصالت قرآن نسبت به متون مذهبی گذشته است. پیش فرضِ بسیاری از خاورشناسان این است که قرآن اثری بشری است که پیامبر اسلام برای پدید آوردنش از آموزه ها و گزارش های تاریخی پیش از خود نیز بهره برده است. با این حال، همه ی خاورشناسان، در این باره یکسان نمی اندیشند. این مقاله چند هدف را دنبال می کند: یکی آن که خوانندگان را با آثار خاورشناسان و سیر تاریخی آنها آشنا سازد؛ دوم این که، تحول دیدگاههای خاورشناسان و اختلاف نظر میان خودشان را واگوید؛ و سوم آن که، به تجزیه و تحلیل دیدگاههای ارائه شده بپردازد.